05 شهریور 1401
بـســم رب الحســـین علـیه الـسـلام حسین جان دل آدمی مگر چقدر تحمل دارد ندیدنت را ! ابکی من فراق الحسین… آنقدر پشتِ درِ خانه تو می ایستم تاکه در باز شود بوسه زنم بر پایت آه از دوری،آه از دوری هر شب هستم… حرمِ تو ولی می بینم،که دوباره خوابم انگار… وای از… بیشتر »
2 نظر
09 مرداد 1401
رعرش مجلس غم ارباب عالم است مشکى بپوش اى دل شیدا محرم است غش کرد فاطمه به خدا محتشم بس است باز این چه شورش است که در خلق عالم است؟! باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است؟!» «شور حسین علیه السلام است؛ چه ها می کند»؟! فصل فراوانی یادت از راه رسیده… بیشتر »