ایلیا

إِلَهِي وَ رَبِّي مَنْ لِي غَيْرُكَ.....
  • خانه 

حضرت عشق

04 مهر 1401 توسط بتول منصوریان

🇮🇷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ🇮🇷

 

گر چه من سرباز هیچ و ساده ام

سر خوشم مهدی (عج) بود فرمانده ام
گر چه مهدی (عج) بود غایب ولی
سر خوشم بر نایبش سید علی


گفتند که عاشقی و دیوانه ‌ای
در باب خیال و خم ابروی که ‌ای
گفتند بگو ؛ به قصد قربت گفتم
سید علی الحسینی الخامنه‌ای

 نظر دهید »

دختر سه ساله

10 شهریور 1401 توسط بتول منصوریان

 

   بـسـم رب الـرقـیـه 

 

اومدی بابای مهربون مـن…

اومدی مهمون پر ز خون مـن…

با تـو این خرابه غوغایی شده…

دخترت ببین تماشایی شده… 

 

گرچه سه سال بیشتر ندارد، اما صدسال شکایت از این اندک سال دارد سه سال بیشتر ندارد، اما صدای گریه اش خواب آسوده یک شهر را برهم می زند…

امشب شب وداع رقیه علیها السلام با زینب علیها السلام است؛ او در آغوش عمه، بوی پدر را به یاد می‌آورد و گرمای دستان او را احساس می‌کند رقیه جان ! یاریمان کن تا در انتظار روزی که حضرت مهدی (عج) بیاید و انتقام صورت نیلی‌ ات را بگیرد، ثابت قدم بمانیم

شهادت  مظلومانه‌ حضرت رقیه سلام الله علیها بر تمام شیعیان و محبان اهل بیت علیهم‌ السلام تسلیت باد 

#پنجم_صفر

 4 نظر

جا‌مانده‌ ی قافله

05 شهریور 1401 توسط بتول منصوریان

بـســم رب الحســـین علـیه الـسـلام

حسین جان
دل آدمی مگر چقدر
تحمل دارد
ندیدنت را !
ابکی من فراق الحسین…
آنقدر پشتِ درِ خانه تو می ایستم
تاکه در باز شود بوسه زنم بر پایت


آه از دوری،آه از دوری
هر شب هستم…
حرمِ تو ولی می بینم،که دوباره خوابم انگار…
وای از تکرار…
من میترسم…
بمیرم،نبینم،حرمِ تو رو،از این غم می میرم
بی تو اما…
خواب می دیدم…
که به پای ضریحِ تو،اشکایِ نم نم بارون میشه…
من تو رؤیام…
می دیدم،که دلم،تویِ صحن تو آقا مهمون میشه
خواب می دیدم…
من و اشک و حرم تا سحر می مونیم تنهایِ تنها
من میگفتم،همه دردِ دلامو کنارِ ضریحت با تو آقا
آقام… آقام
دوسِت دارم،دوسِت دارم
کاری کردی…
تو با این دلِ خسته، که تا نفسی هست از داغِ تو
خون میبارم…تو رؤیاهام…
می بینم، که میامو رویِ قدمای تو آقاجون
سر میذارم….
من دلتنگم…
برا نیمه شبای حرم دمِ ایوون، باز بی تابم
هر شب آقا…
به امیدِ زیارتِ تو،توی رویاهام میخوابم…
من دلتنگم…
شب و روزمو فکرِ حرم
میدونی پُر کرده آقا…
کاری کن تا…
دلِ عاشق و خسته ی من حرمت برگرده آقا….
آقام… آقام
عاشق هستم ،عاشق هستم
از روزی که…
اومدم تویِ دنیا آقا،دلمو دست تو دادم….
عشقت مهرِ، مادر زادم
شکرُ لِلَّه…
همه عمرمو پیش تو موندم وآقا رویِ پایِ
تو افتادم….
آغوشِ تو…
شده خونه ی اَمنی برایِ همه این بی تابی ها…
کاشکی می شد…
که یه شب شده حتّی تو خواب تو رو من ببینم،آقا
هر چی دارم…
به خدا همشو،به تو و به ابالفضلت‌ مدیونم…
تا جون دارم…
پایِ پرچم و هیات و عشقِ تو همیشه می مونم….
آقام… آقام…

آقا جانم یه فکری به حال نوکرات‌ بکن حالمون رو‌ به راه نیست دلمون برا حرمت تنگ شده، برا لحظه لحظه‌ اربعینت‌ . . .  

“"من حرم لازمم دلم تنگ است"”

 

 2 نظر

بانو اسلحه‌ات‌ را‌ زمین نگذار

26 مرداد 1401 توسط بتول منصوریان

 بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ 

 

 

داستان‌ زیبا در مورد حجاب: 

رسول خدا(ص) از حضرت جبرئیل(ع) سوال نمود که آیا فرشتگان خنده و گریه دارند؟ جبرئیل فرمود: بله. (یکی از آنجاهایی که فرشتگان می‌خندند) زمانی است که زن بی‌حجابی و بدحجابی می‌میرد، و بستگان او را در قبر می‌گذارند و روی آن زن را با خشت و خاک می‌پوشانند تا بدنش دیده نشود. فرشتگان می‌خندند و می‌گویند: تا وقتی که جوان بود و با دیدنش هر کسی را تحریک می‌کرد و به گناه می‌انداخت(پدر و برادر و شوهرش و…از خود غیرت نشان ندادند) و او را نپوشاندند، ولی اکنون که مرده و همه از دیدنش نفرت دارند او را می‌پوشانند.

 

 

سخنان‌ مقام معظم رهبری حفظه‌ الله در مورد حجاب:

اسلام می خواهد که رشد فکری و علمی و اجتماعی و سیاسی و- بالاتر از همه- فضیلتی و معنوی زنان به حدّ اعلی برسد و وجودشان برای جامعه و خانوادۀ بشری به عنوان یک عضو، حدّ اعلای فایده و ثمره را داشته باشد. همۀ تعالیم اسلام از جمله مسئلۀ حجاب، بر این اساس است. مسئلۀ حجاب به معنای منزوی کردن زن نیست. اگر کسی چنین برداشتی از حجاب داشته باشد، برداشتش کاملًا غلط و انحرافی است. مسئلۀ حجاب به معنای جلوگیری از اختلاط و آمیزش بی قید و شرط زن و مرد در جامعه است. این اختلاط، به ضرر جامعه و به ضرر زن و مرد- به خصوص به ضرر زن - است.

 

 

 دشمن هر روز از یک رنگی‌ می‌ترسد‌:

☜︎︎︎یک روز از لباس‌ سبز سپاه?

☜︎︎︎یک روز از لباس خاکی‌ بسیج?

☜︎︎︎یک روز از سرخی خون شهید❤

☜︎︎︎یک روز از جوهر آبی رأی دادن?

ولی………

هر روز از سیاهی‌ چادُر تو می‌ترسد‌?

“بانو‌ اسلحه‌ات‌ را زمین نگذار”

 8 نظر
  • 1
  • 2
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
شهریور 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
1 2 3 4 5 6 7
8 9 10 11 12 13 14
15 16 17 18 19 20 21
22 23 24 25 26 27 28
29 30 31        

ایلیا

من شکایت دارم… از آن ها که نمی فهمند چادر مشکی من یادگار مادرم زهراست از آن ها که به سخره می گیرند قـداسـتِ حجابِ مادرم را ؛ چـــــرا نمی فهمی؟ این تکه پارچه ی مشکی، از هر جنسی که باشد حـــُرمــت دارد !

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • سیره پیشوایان
    • شهادت حضرت رقیه (س)
    • شهادت امام رضا (ع)
    • امام مهدی عج
    • حضرت محمد (ص)
    • امام جعفر صادق (ع)
  • حجاب
  • جامانده‌ ی قافله
  • آیت الله خامنه‌ ای (حفظه‌ الله)
  • شهید حاج‌ قاسم سلیمانی
  • حکایت
  • چرا ائمه #قیام نمیکردند؟ چرا #امام_زمان(عج) ظهور نمیکند؟
  • ولادت‌
  • شهادت
  • شهدای شیراز _شاهچراغ
  • دروغگویی
  • اشعار
  • زندگی نامه
    • زندگی نامه
  • دعا
  • ختم انعام
  • نماز
  • سیره
  • زیارت
  • صبر
  • امام رضا ع
  • روستا
  • عید
  • ایستادگی ملت ایران
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس